در گل فرورفته گانیم :))

 

توو مصاحبه پرسید انگلیسیت چطوره ؟ گفتم در حد متوسط، که بتونم گلیم خودمو از آب بیرون بکشم!

 

روزی که اومدم برای صحبت در مورد شرایط کار، آدرس ایمیلمو خواستن که یه فرمی رو برام بفرستن پر کنم.

متن ایمیل و فرم به صورت انگلیسی بود. با خودم گفتم احتمالا میخوان کلاس بذارن که انگلیسی فرستادن، منم همه چیزا رو به انگلیسی نوشتم و براشون فرستادم

منتها با خودم گفتم اگه متن قراردادشونم انگلیسی باشه چی ؟ باید بگیرم بیارم خونه بشینم ترجمه اش کنم ببینم چی نوشته اصن؟!

روز اول کاری ، بهم  یه ایمیل دادن  با اسم خودم که این ایمیلتونه .بعد یه لیست از بچه های شرکت دادن که به اینا ایمیل بزنید و خودتونو معرفی کنید ولی متنش انگلیسی باشه :|

زرنگی کردم و گفتم از قبل متنی ندارید ؟! یه متن برام فرستادن که این متنیه که نفر قبل از شما فرستاده بوده و منم در کمال خونسردی همونو کپی کردم و فقط اسم و شمارمو عوض کردم و برای بقیه فرستادم.

بعد دیدم اینجا هرکاری دارن مکاتباتشون کلا انگلیسی :|

وقتی کاری دارن انگلیسی میل میزنن و باید انگلیسی جوابشونو بدی

تا اینجاشو میشد یه کاریش کرد. مختصر جواب میدی و میره پی کارش.

تا اینکه چند روز پیش یه فایلی رو برام فرستادن که مترجم شرکت ترجمه کرده بود.

گفته بودن بفرستیدش برای آقای هیوا چک کنن مشکلی نداشته باشه :|:))

مطلب رو میفهمیدم ولی خب باید چک میکردم اصطلاحات فنی رو درست ترجمه کرده باشن.

خداروشکر سایتهای آنلاین ترجمه هستن:))

دست به دامنشون شدم و از اینور کپی بگیر اونور :))

  

 اونروز براشون گزارش کار فرستاده بودم به فارسی، زنگ زده میگه از این به بعد انگلیسی بفرست، ما بیس کارمون انگلیسیه :|:))

  

جالبیه قضیه اینه امروز صبح، مترجم شرکت میگه شما آموزشگاه رفتید برای زبانتون ؟ میگم نه خودم خوندم ، برای کنکور که خوندم زبانم خوب شد ولی یه مدت آلمانی خوندم گند زده شد بهش :))میگه جمله بندیتون خوبه. بعد میگه فلانی (کسی که به من گفت گزارش کار انگلیسی باشه ) خیلی غلط مینویسه :))

  

دو تا چینی هم توو شرکت هستن خداروشکر با اونا برخورد ندارم زیاد، لعنتیا اصن معلوم نیست چی میگن از بس با لهجه چینی صحبت میکنن انگلیسی رو :))

  

واقعا کلاس زبان لازم شدم  

 

قبل از عید از یه آموزشگاه داداشم قیمت گرفته بود یه دوره 8ماهه ، دو میلیون و چهارصد، خودم یک ماه پیش تقریبا رفتم و دوباره ازشون شرایط کلاسارو بپرسم ، قیمت کلاسارو پرسیدم شده بود سه میلیون و دویست :|

چه خبرتونه؟؟؟ چه خبرتوووونه ؟

باید هرچی حقوق میگیرم رو بدم کلاس زبان :|

  

 

 

 

هـیوا ۱۵ نظر لایک ۹

دو راهی هااااا

  

 

در طول هفته گذشته، که گذشت،پنج تا شرکت زنگ زدن و رفتم مصاحبه.

یکیشون فردای همون روزی که رفتم زنگ زد و گفت آقا بیا قرارداد ببندیم باهاتون و یکم لفتش دادم که فکرامو کنم.البته یه جلسه ملاقات با مدیر عاملشون گذاشتن و تقریبا صحبتامون رو کردیم.

اون شرکتی که توو پست قبل نوشتم یه روز زنگ زدن و میخواستن تلفنی سوال کنن و منم جایی مراسم بود و نتونستم باهاشون صحبت کنم و گفتن دوباره زنگ میزنیم و هنوز نزنگیدن.

امروز دیگه رفتم شرکتی که مشغول بودم استعفا دادم و تسویه حساب کردم باهاشون. دیگه واقعا اعصابم نمیکشید اونجا بمونم.

جدا از بحث حقوق پایینش، جایی برای پیشرفت نداشت و مدام بخشایی که بودم رو عوض میکردن و این آزار دهنده بود.

از لحاظ مدیریتی هم واقعا افتضاح بود!

میخواستم حسابی بشورمشون ولی خب گفتم بذار با خوبی و خوشی برم از اون مجموعه.

تنها آپشن خوبی که داشت نزدیکیش بود، حدود نیم ساعت راه بود تا خونه اگه با ماشین شخصی میرفتم!

 

تا قبل از ظهر کارامو کردم و ظهر خونه بودم که یکی دیگه از شرکتایی که رفته بودم زنگ زدن که فردا بیا قرارداد ببندیم و صحبت نهایی رو کنیم.

حالا من موندم و گزینه های روی میز که کدومو انتخاب کنم؟!

همیشه از دو راهی و انتخاب بین چند تا چیز متنفر بودم و هستم و همیشه هم توو جاهای مهم زندگی این اتفاق برام افتاده! 

مثل زمان دانشگاه و انتخاب شهر دانشجویی و ...

 

هر دو کار تهرانن!

اولیه از لحاظ حقوقی خیلی بهتره اما خب چیزی به عنوان اضافه کاری نداره و اگه کاری باشه باید بمونی و انجام بدی و جزو همون حقوقی که در نظر گرفتن میشه ، حالا هر چند ساعتم طول بکشه فرقی نداره! 

اما دومی یکم مسیرش خوب نیست و حقوقشم نسبت به اون یکی پایین تره و کار توو بخش تولیده و علاقه ای به کار توو بخش تولید ندارم.

 

نمیدونم چه حکمتیه وقتی دنبال کار میگردی نیست وقتیم پیدا میشه چندتایی با هم میان سراغت :|

ولی خب برام جالبم بود خداروشکر در طول یک هفته تونستم یه کار دیگه پیدا کنم.

 

 امیدوارم خدا کمک کنه و بتونم انتخاب درستی کنم.

 

 + یه آقای تقریبا میانسالی همکارمون بود، اونم اصلا خوشش نمیومد از شرکت و شرایطش، اونم میگفت منم دنبال کار جای دیگه ایم، از وقتی بهش گفته بودم دنبال کارم که از اینجا برم، بنده خدا در طول روز میومد میگفت فلان جا دیدم آگهی زده بودن الکترونیک میخواناا. امروزم که رفتم باهاش خداحافظی کنم گفت اتفاقا میخواستم یه ایمیل برات بفرستم رزومه بفرستی براشون. خیلی مرد گلی بود.

  

 + یکی دیگه از همکارا یه نصیحت خوبی کرد، گفت هرجا خواستی بری برو ببین اونی که چند سال بوده چه جایگاهی داشته و الآن چه جایگاهی داره؟! مثل اینجا نباشه که یکی که تازه میاد با اونی که 10ساله داره اینجا کار میکنه یکی باشن!

 

 

هـیوا ۷ نظر لایک ۹
از نام ما مپرسید ما را که می شناسد؟

از ما نشان مجویید ما را که می شناسد؟

هر چند در میانیم از خلق برکناریم

ما همنشین یاریم ما را که می شناسد؟
آخرین مطالب
به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم
سفرنامه مرداد 02
کانال ؟
خوشایند
تماما منفی
آنچه گذشت!
امیکرون در امیکرون!
کفشهایم کو؟
عکساشو پاره کردم نامه هاشو پاره کردم!
حال خیلی خوب!
آرشیو مطالب
مهر ۱۴۰۲ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۲ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۲ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۲ )
دی ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۵ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۳ )
> قدرت گرفته از بلاگ بیان