پایان ِ کار ؟؟

    

  

از وقتی که سربازیم تموم شد ، مدام دنبال یه دوره بودم که فنی حرفه ای برگزار کنه و برم ثبت نام کنم.

ماهی چند باز زنگ میزدم یا میرفتم و خبری نبود. دیگه داشتم دنبال یه آموزشگاه میگشتم که اون دوره رو برم اما خب از اونجایی که هزینه های این دوره ها بیرون زیاده منصرف شدم و بازم منتظر موندم که اون دوره برگزار بشه چون توو بازار کار خیلی به درد میخورد و میشد به عنوان یه کاتالیزر توو پروسه پیدا کردن کار بهش نگاه کرد.

تقریبا 5 ماهی طول کشید . از طرفیم پدر به گفته خودش فکر میکرد توو خونه میمونم حوصله م سر میره ، میگفت بیا کمک دست من سر کار! غافل از اینکه میخواستم چندتا نرم افزار یاد بگیرم خودم . اما خب نمیتونستم نه بگم و تقریبا یک ماهی کمک پدر میدادم. برای اینکه بتونم بپیچونمش رفتم یه دوره همینجوری ثبت نام کردم که هم توو رزومه داشته باشم و هم اینکه پدرو بپیچونم!

[ یه مدت بود کلا هرچی رزومه می فرستادم کسی زنگ نمیزد و دیگه واقعا نا امید شده بودم و واقعا توو فکر بودم برم پول قرض کنم و بیرون اون دوره فنی مد نظرم  رو  برم!]

اون دوره تموم شد و از اون دوره ای که مشتاقش بودم خبری نبود تا اینکه اوایل این ماه بود که ثبت نامش شروع شد.

یه روز گفتن باید بیای مصاحبه و قبل دوره یه آزمون گرفتن که ببینن حداقلی ها رو برای اون دوره داریم یا نه.

دقیقا همون روزم رفتم یه شرکت برای مصاحبه کاری.

هر دو تا خوب بود و شرکته قرار شد یکی دو روزه خبر بدن نتیجه رو.

یک هفته گذشت و نه خبری از شرکت شد و نه شروع کلاسای فنی. هفته بعد پیام دادن که کلاسا یکشنبه شروع میشه.

صبح کلاس رو رفتم و ظهر که داشتم میومدم خونه گوشیم زنگ خورد که شما توو مصاحبه شرکت ما قبول شدید از فردا بیاید سرکار ، یک هفته آزمایشی بعدش اوکی بود دیگه کارای قرارداد و اینا رو اوکی میکنیم!

روز اول که رفتم یه جای دیگه زنگ زدن برای مصاحبه که گفتم نمیام، روز دوم یه جای دیگه زنگ زدن که آقا شما اومده بودید مصاحبه قبولی بیا صحبت کنیم در مورد شرایط کار اما خب اینم باز کنسل کردم.

فقط این دومی خیلی به خونه نزدیک بود و تقریبا یک ماهی میشد ازشون خبری نشد، قرار بود یک هفته ای خبر بدن و چقد اون موقع دوست داشتم اوکی بشه اما خب نشد اون موقع. با این کار که الآن مشغولم مقایسه کردم از لحاظ حقوقی یکی بودن تقریبا اما خب این یکی بهتره به نظرم چیزای بیشتری یاد میگیرم قطعا ، به دوری مسافتش می ارزه!

با خودم گفتم این همه دنبال اون دوره و این همه دنبال کار بودیم حالا هر دوتاشون با هم اوکی شدن! از یه جهت گفتم اگه برم شرکت و اوکی نشه اون دوره هم کلا کنسل میشه که! اما خب خداروشکر از همون روز اول متوجه شدم که موندنی هستم توو شرکت.

خلاصه اینکه ما هم انگار شاغل شدیم!

 

   

 + اون روزی که این شرکت مصاحبه کردم، شخص مصاحبه کننده گفت فلان چیز رو بلدی ؟ گفتم نه و قرار یه دوره برم یادش بگیرم( همون دوره ای که مدتها دنبالش بودم) البته یه مدته میخوام خودم شروع کنم و خود آموز یاد بگیرم،طرف گفت بهترین جا برای یاد گرفتن محیط کاره! از این جمله ش خیلی خوشم اومد.

   

    

+ این قسمتی که الان هستم ، بخش تحقیق و توسعه هستش و یه خانم و آقا هستن همکارام که با هم زن و شوهر هستن. روز اول که داشتن در مورد شرایط و محیط کار و اینا میگفتن خانمه گفت : مثل اینکه مهندس از شما خیلی خوشش اومده ها! و من بودم که داشتم حال میکردم از این حرف :دی

 

    

+برادرم به شوخی میگفت ببین توو اعمال این چند وقتت چی کار کردی که اینجوری همه با هم دارن میان سراغت ؟ 
  
  

+ دوست داشتم اون دوره رو برم بخصوص وقتی بچه ها از استادش تعریف میکردن ، اگه رفته بودم قطعا توو شرایط حقوق تأثیر گذار بود ولی خب کار برام مهم تره

   

  

+ چیزی که هست اینه که در مورد حقوق چی فکر می کردیم و چی شد ...

  

    

    

 خدارو شکر....

  

  

هـیوا لایک ۱

نظرات  (۱۸)

banooye bahar
خب یعنی چی بعده یه مدت سر میزنه ادم هیچی به هیچی-_-

ببخشید ببخشید :دی

کاکتوس :)
متشکرم😁

🌺🌺🌺

کاکتوس :)
خدا رو شکر :)

ممنون

بازگشتتان گرامی :دی

دکتر محیصا
خدا رو شکر. ان شا الله براتون پر از خیر باشه

ممنون خانم دکتر🌺

خوش اومدید

و ا ر و نا
 من همون وارونام 😀 
حالا من برعکس نتونستم با بلاگفا ارتباط بگیرم😂 

پرشین بلاگ تا قبل از اینکه به شکل امروزی در بیاد مثل همین بیان بود تقریبا و خوب بود

بلاگفا هم بد نبود، خیلی ساده بود!

و ا ر و نا
نه دیگه الان که تعطیل نیست من چیم پس اینجا 😂 راه افتاده دوباره 

من میگماا خدایا این کدوم بلاگه من فالوش کردم! :|

هنوز با بیان نتونستم ارتباط بگیرم متاسفانه :|

و ا ر و نا
یکسری خانه تکانی ها تغییرات و خلاصه ترکوندمش وبلاگو😂

بستیدش کلا دوباره نوشتید دوباره تعطیل :|

خداقوت!

soolin :)
سلام.
خداروشکر،خداروشکر...
انشاالله که موفق باشید و تو کارتون و زندگیتون پیشرفت داشته باشید.🌹🙏🏻

سلام خوش اومدید

ممنونم، سلامت باشید
شمام همینطور🌹🌹

و ا ر و نا
به به آقای مهندس مبارکه ایشالا موفقیت های بیشتر خیلی خبر خوبی بود. 

ممنون، لطف دارید

همچنین شما
+ چرا بلاگتون اینجوری شده ؟ :|

جناب منزوی
خدارو شکر :)
موفق باشی :)

سلامت باشید

شمام همینطور
ان شاءالله شمام به زودی شاغل بشی❤️🌺🌺

banooye bahar
وای چقدر خوشحال شدم:))

ایشالاا موفق باشید از پیشرفتا بعدی بنویسید:)*_*

منم خوشحال شدم از خوشحالی شما و دوستان که لطف داشتید بهم

ممنونم🌺🌺

فاطمه ...
خداروشکر
چه خبر خوبی خیلی خوشحال شدم
مبارکتون باشه

سلامت باشید

تشکر🌺🌺

لنی ..
مبارکت باشه کار  جدید ...توی این  اوضاع کار  وقتی میشنوم یه نفر از دوستان کار پیدا کرده به شدت واسش خوشحال میشم ... ایشالا  موفق باشی تو کارت و پیشرفت کنی :)

ممنون از لطفت🌹

سلامت باشی
شمام همینطور🌹🌹

آقای سر به هوا :)
خیلی خوبه که کار پیدا کردید
از این دوره های ویدیویی سول لرن و لرن فایلز استفاده کنید
تقریبا اموزش همه چی دارن

آره خداروشکر

ممنون بابت آدرسهایی که دادی🌹🌹

یک مرد!
خدا رو شکر...

ممنونم🌹🌹

raha banoo
داداشتون شوخی کرده ولی شما جدی بگیرید:)چه کاری انجام دادید که همه با هم درست شد؟:))
کار جدیدتون مبارک ان شاء الله حقوقتون واستون برکت داشته باشه و شروع زندگی جدید و خوبی را واستون رقم بزنه:)))

خوش اومدید
  
راستش من خودم که آدم رو سیاه و قطعا بنده خوبی نیستم برای خدا، احتمالا دعای یه عزیزی در حقم بوده که لطف خدا شامل شده
ممنونم سلامت باشید، ان شاءالله
سبز باشید 

.فاطمه .
همیشه همینه. همه چی باهم بعد از یه دوره انتظار طولانی یه دفه میاد.و تویی که باید اینا رو مدیریت کنی که گاها نمیشه و مجبور به انتخاب میشی.
اوایل این شرایط سختم بود. ولی دیگه تن دادم. فهمیدم زندگی همینیه که هست. میخوای بخواه نمیخوای برو بمیر :/
زندگی سخته

خوش اومدید

من اکثر اوقات بین این دو راهی ها بودم 
مدام بین دو تا گزینه باید یکیو انتخاب میکرد و  به لطف خدا تا الآن نتیجه خوبی داشته برام خداروشکر
زندگی مدام در حال تغییر و نوسانه، باید خودمونو با شرایط وفق بدیم دیگه

بهـ نام
مبارک باشه و موفق باشی

ممنونم بهنام جان


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
از نام ما مپرسید ما را که می شناسد؟

از ما نشان مجویید ما را که می شناسد؟

هر چند در میانیم از خلق برکناریم

ما همنشین یاریم ما را که می شناسد؟
آخرین مطالب
به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم
سفرنامه مرداد 02
کانال ؟
خوشایند
تماما منفی
آنچه گذشت!
امیکرون در امیکرون!
کفشهایم کو؟
عکساشو پاره کردم نامه هاشو پاره کردم!
حال خیلی خوب!
آرشیو مطالب
مهر ۱۴۰۲ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۲ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۲ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۲ )
دی ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۵ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۳ )
> قدرت گرفته از بلاگ بیان