ماه اول

   

  

یک ماهی میشه چیزی ننوشتم.

و ننوشتن میتونه دو تا علت داشته باشه: یا اینکه چیزی برای نوشتن نداشته باشی و یا اینکه چیزایی که میخواستی بنویسی زیاد بودن و نمیدونی چی بنویسی.

این ننوشتن یک ماهه منم دلیلش مورد دوم بوده در واقع.

هی میگفتم امروز برم اینو بنویسم و یا اینقد خسته بودم و بی حال که نشده یا اینکه کلا فراموش کردم.

ماه رمضون بود و بیشترین مشکل بحث خواب بود. برای سحری خوردن که بیدار میشدم تا میمومدم دوباره بخوابم باید بیدار میشدم که برم سرکار و کلا در طول روز خمار خواب بودم.

یکی دو روز گفتم شبا قبل از خواب یه چیزی میخورم و دیگه برای سحری خوردن بیدار نمیشم اما خانواده همه بیدار میشدن و اینقدر سر و صدا میکردن که کلا نمیشد خوابید و منصرف شدم :|

 بیشتر از یک ماه میشه که کارم رو توو شرکت جدید، شروع کردم.

چون تا حدودی تجربه داشتم سخت نبود روزای اول. خداروشکر تا اینجاش بد نبوده ولی خب نمیشه زود قضاوت کرد.

بخوام از خوبی های کار بگم اینه که ، کار قبلی یه مدیر داشتیم فوق العاده مغرور و کم فهم! طرف کوچکترین کاریم میخواست بکنه به بقیه میگفت.تا جایی که اگه یکم بهش رو میدادی باید کارای شخصیش رو هم انجام میدادی. اما اینجا مدیرم فوق العاده آدم فهمیده ایه با اینکه نزدیک 20سال سابقه کاری داره اما انصافا آدم افتاده ایه!

یه سری رفته بودم یه دستگاهی رو از یه شرکت خریدم و با خودم آووردم. قبلش مدیرمون گفت رسیدی جلوی ساختمون زنگ بزن بگم بچه ها بیان کمکت بیاریش بالا. البته دستگاه یکم حجمش بزرگ بود و وزن زیادی نداشت.

وقتی رسیدم بهش زنگ زدم که من رسیدم میشه بگی یکی بیاد کمک؟

چند دقیقه صبر کردم و دیدم خودش اومده پایین و با هم بردیمش بالا.

 جالبیه قضیه این بود که جلوی آسانسور که بودیم یکی از همکارای چینی هم اومد جلوی آسانسور که بیاد بالا و وقتی ما رو دید کلی اصرار که بذارید کمکتون کنم!!

وقتی میخواستیم از آسانسور بیایم بیرون بدو بدو رفت از بغل ما رد بشه و  درِ دفتر رو باز کنه که ما معطل نشیم جلوی در و اینقد عجله کرد نزدیک بود صورتش بخوره به کپسولای آتش نشانی که توو راهرو بودن :| :| شما این حرکت رو مقایسه کنید با رفتار ما ایرانیا!

 

روزای اولی که رفتم ، شماره اون طرفی که قبل از من کار میکرد رو پیدا کردم و زنگ زدم بهش ببینم چرا رفته و چطوریه شرایط شرکت.

تعریف کرد و گفت احتمالا ماه اول پونصد تومن کمتر برات حقوق بریزن! اما وقتی حقوق ماه اول رو برام ریختن اینطور نبود و تمام و کمال حقوقمو داده بودن!

قانون شرکت بر اینه که وقتی کسی رو استخدام میکنن سه ماه اول آزمایشی هست و بیمه براش نمیریزن، اما بعد از یک ماه بهم گفتن مدیر عامل گفته کارای بیمه شما رو انجام بدیم و خداروشکر بیمه هم اوکی شد. مدیرمون دمش گرم خواسته بود بیمه رو بریزن برام. اوایل با خودم  می گفتم این سه ماه رو خودم آزاد میریزم اما وقتی دیدم چقد گرون شده کلا منصرف شدم :|

  

چیزی که از روز اول برام جالب بود خوده ساختمونیه که محل کارمونه! اوایل که دنبال کار میگشتم یه شرکت دیگه توو همین ساختمون رفته بودم مصاحبه و حتی یه روز توو آسانسور مدیر همون شرکت رو دیدم :دی اما جالبتر اینکه چند روز پیش یکی از هم خدمتی های آموزشیم یه استوری گذاشته بود از میز کارش و لوکیشن که زده بود دیدم نزدیک ماست. بهش پیام دادم کجایی دقیقا و فهمیدیم که با هم توو یه ساختمونیم فقط اونا طبقه ششم هستن و ما سومیم!

  

+ امسال ماه رمضون از لحاظ معنی واقعا ضعیف بودم :(

   

+ عیدتون مبارک ، نماز و روزهاتون قبول ان شاءالله 

 

 

 

هـیوا لایک ۱۵

نظرات  (۱۵)

حوا ...
ماه رمضون منم چندان جذاب نبود.

ان شاءالله کم و کاستی هامونو خدا ببخشه 

قبول باشه

دکتر محیصا
چقدر خوبه که کارتون داره میگیره خدا رو شکر ... 

تا الآن که خوب بوده خداروشکر

ممنونم :گل

Hdn
نماز و روزه هاتون قبول (با تاخیر) ...
بالاخره آدم می بایست برای نماز صبح بیدار بشه ،پس یه مقدار زودتر بیدار میشه که هم سحری خورد و هم نماز خوند ...
شما کار خوبی کردی که سحرها بیدار می شدی ...

ممنون 

آره خب برای نماز که کلا باید بیدار می شدیم ولی خب برای نماز کلا 10دقیقه بیدار میشی و میخوابی ولی برای سحری خوردن 45 دقیقه 1 ساعت کل پروسه سحری خوردن و اینا طول میکشید :|

banooye bahar
ممنون نماز روزه های منکه حتما قبول درگاه حقه:دی
نماز روزه شما قبول
و باشد یدونه از این رئیسا هم نصیب من بشه😍

:))

ممنون
خدا همه مدیرا رو اینجوری کنه واقعا 

علی رضا
عه سلام سلام :دی
مچکرم :دی

مخلصیم 

tiara .n
منم امسال اصلا سحریا رو پا نشدم قبل خواب یه چیزی میخوردم و میخوابیدم زیاد اذیت نشدم در حدی که بخوام سحر پاشم😅
بیشترین هیجان من از فارغ التحصیلی و کار کردن فقط همون درامدشه وگرنه شوقی برای گذشتن از این دوره ندارم🙁

خونه ما احترام به حقوق بقیه یکم بی معنیه انگار :)))

ولی خب از طرفی حس و حال سحر هم نمیشه ازش گذشت!
لذت بخشه خودت پول در بیاری و خیلی کارایی که قبلا نمیتونستی بکنی رو انجام بدی

+ شما پزشکی داری میخونی؟

علی رضا
یه نصیحت از منو داشته باش.سر کار چیزی که بهت محول نشده انجام نده یا چیزی که جزء وظیفه تو نیست.اگه انجام بدی سری اول میشه لطفت اما سری دوم میشه وظیفه.

سلام 

خوش اومدی آقا علیرضا
قشنگ به این نتیجه رسیدم. حتی به این نتیجه هم رسیدم وقتی کاری رو ازت میخوان نباید تندی انجامش بدی ، توقعات میره بالا :|

Parad ox
سلام
چقدر خوب که از شغلتون راضی هستین
امیدوارم موفق باشین

سلام

ممنون
شمام همینطور :گل

هیوا جعفری
چقدر خوبه که از کار الانتون راضی هستین، امیدوارم روز به روز پیشرفت کنین. 
عیدتون پساپس مبارک و نماز روزه هاتون قبول :)

ممنون از لطفتون


همچنین 
سبز باشید

... به دنبال حقیقت ...
بلی ! :|
:)

آقا من که کلی مطلب نوشتم طوری که مشخص بشه خانم نیستم :|

فاطمه م_
این ننوشتن ناشی از زیاد بودن سوژه‌ها هم بد دردیه :))

چه خوب که شرایط محل کارتون خوبه، موفق باشین :)

خیلی بده هااا، هی زیاد میشن هی زیاد میشن بعد از یه مدت دیگه کلا بیخیال ِ نوشتن میشی :|

ممنونم 

اقلیما ...
نماز روزه هاتون قبول باشه ان شاء الله
و ان شاء الله  خداهمیشه همینطور آدمها و موقعیت ها و شرایط خوب پیش روتون قرار بده:)

همچنین

چه دعای خوبی
کاش برای همه همینطور باشه
ممنون

soolin :)
سلام جانب هیوا.
طاعاتتون قبول باشه.
خدا قوت جناب هیوا.
خدا بهتون سلامتی بده.

سلام 

ممنونم همچنین 
ممنون از لطفتون 
سبز  باشید و برقرار

... به دنبال حقیقت ...
الحمدلله...چقدر عالی.

فقط ...سرباز بودین؟! (نگاه متعجب)

ممنونم

بله دیگه، 2سال پیش این موقع اواخر دوره آموزشیمون بود.
نکنه شمام فکر میکنید من دخترم؟

محمد رضا
ماه رمضان امسال کلا سه چهار بار بیدار شدم سحری اونم ساعتو اشتباهی کوک کرده بودم:/
اون چینی باید میخورد به کپسول تا میفهمید ادب زیادی خوب نیست:)))

منم سعی کردم این کارو کنم ولی نشد. اتفاقا همکارامون میگفتن سحر بیدار نشی اذیت نمیشی ولی خب نشد.

به جاش وقتی از سرکار میرسیدم خونه تا اذان میخوابیدم یکی دو ساعت
:))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
از نام ما مپرسید ما را که می شناسد؟

از ما نشان مجویید ما را که می شناسد؟

هر چند در میانیم از خلق برکناریم

ما همنشین یاریم ما را که می شناسد؟
آخرین مطالب
به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم
سفرنامه مرداد 02
کانال ؟
خوشایند
تماما منفی
آنچه گذشت!
امیکرون در امیکرون!
کفشهایم کو؟
عکساشو پاره کردم نامه هاشو پاره کردم!
حال خیلی خوب!
آرشیو مطالب
مهر ۱۴۰۲ ( ۱ )
مرداد ۱۴۰۲ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۱ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
تیر ۱۴۰۱ ( ۱ )
اسفند ۱۴۰۰ ( ۱ )
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
دی ۱۴۰۰ ( ۳ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۱ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۱ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۲ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۱ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۱ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۱ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۲ )
دی ۱۳۹۹ ( ۱ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۲ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۲ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۲ )
دی ۱۳۹۸ ( ۴ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۳ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۱ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۲ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۲ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۲ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۲ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۲ )
دی ۱۳۹۷ ( ۲ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۵ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۳ )
> قدرت گرفته از بلاگ بیان