وقتی کرونا گرفته بودم با هر کسی صحبت میکردم تعجب میکرد با اینکه مراعات میکردم چجوری گرفتم؟!
با خودم هی میگفتم چجوری گرفتم ؟
دو هفته قبل از علائم دار شدنم مراسم دختر عموم بود اما کسی از خانواده نگرفته بود خداروشکر و نشنیدم کسی که کلا توو مراسم بوده گرفته باشه!
اهل بیرون رفتن هم نبودم و فقط سرکار میرفتم و برمیگشتم خونه.
فقط یک روز جمعه چند ساعت با یکی از دوستام رفتیم خرید لباس و اینجور چیزا که اگه اون روز آلوده شده بودیم هر دوتامون احتمالا میگرفتیم!
اون همکار توو مخیم که قبلا از فضائلش براتون گفتم از سه چهار روز قبل سرفه و خستگی رو داشت ما میگفتیم مراعات کن، اما میگفت من یکی دو ماه پیش گرفتم و داییم که متخصص ریه و آلرژیه میگه کرونا نیست
متاسفانه مسیر برگشتمون به خونه هم طوری بود که میومد با هم برمیگشتیم و کلا آدم پر حرفیه!
بعد از من اونم حالش بدتر شده بود اما باز میرفت سرکار! یه شب به من پیام داد احوال پرسی کردیم و گفت منم حالم خوب نیست اصلا و پدر و مادرمم حالشون خوب.
رفته بود دکتر و دکتر بهش گفته بود فردا نرو سرکار و برو تست بده
اما این آدم اینقدر احمقه با همون حالش رفته بود سرکار : | و باز نرفته بود تست بده.دیگه یکی از همکارا قاطی کرده بود و چون مدیرمون جای دیگه ای بود رفته بود به مدیر گفته بود قضیه رو و اونم شاکی شده بود که چرا زودتر نگفتید ؟
همون روز به من زنگ زد. توو مترو بود . گفت سرکار رفتم! منم بهش توپیدم که تو واقعا روو چه حسابی رفتی سرکار ؟
اگه توو هر محیطی که رفتی یه نفرو آلوده کرده باشی میدونی چی میشه ؟
تمام شکم به اون بود که از اون گرفتم اما با خودم میگفتم نکنه من به اون انتقال دادم و اونم به خانوادش داده؟!
اما از این طرف اگه من قبل از اون گرفته بودم این مدتی که توو خونه با خانواده در ارتباط بودم قاعدتا باید اونام ازم میگرفتن چون توو خونه که دیگه ماسک نمیزدم!
خلاصه این مدت گذشت و اونم مثل من این مدت رو توو خونه بود و با هم توو یه روز رفتیم سرکار.
همکارا میگفتن ما اصلا تعجب کردیم وقتی گفتن کرونا گرفتی
داشتیم در مورد روزای بیماری صحبت میکردم که برگشت گفت من اول پدر و مادرم گرفته بودن و منم روو حساب اینکه قبلا گرفتم مراعات نمیکردم که دوباره گرفتم! البته همه شک دارن روو این قضیه که سری قبلی واقعا کرونا داشته یا نه : )) چون
دیگه شکم به یقین تبدیل شد که از اون گرفتم بعد با پرویی تمام الکی میگه تو که چند روز قبل از من علائم داشتی -_-
ینی اون لحظه به قول نقی معمولی میخاستم دهنه اینه ره من جر بدم !
+ اینا رو 25 آذر نوشته بودم و پیش نویسش کرده بودم تا بنویسم بازم اما فرصت نکردم متاسفانه
+ مادر همین همکار بی عقلم! کمرش مشکل پیدا کرده و هزینه عملش زیاده، وقتی متوجه شدم بهش زنگ زدم و گفتم اگه کمک یا پول کم داشتن بهم بگه. فردای همون روز اومد و گفت 6 تومن کم داریم و نتونستم جور کنم اگه میتونی 6تومن بهم بده !!
میدونم که فقط خودش بیشتر از صد میلیون توو بورس سرمایه گذاری کرده (حالا دارایی پدرش رو کاری ندارم) ولی هزینه عمل مادرش تقریبا نصف پولیه که سرمایه گذاری کرده اما میگفت پول عملش هنوز جور نشده !
با اینکه دل خوشی ازش ندارم اما یه مقدار پول بهش قرض دادم(6تومنو کامل ندادم بهش) و امیدوارم اشتباه نکرده باشم!
نظرات (۶)